چکیده: نویسندگان مختلف هر یک جنبه های متفاوتی از بازاریابی را به عنوان کاربردهای بازاریابی مدنظر خویش قرار داده اند. مواردی نظیر بازاریابی خدمات، بازاریابی بین المللی، بازاریابی مؤسسات غیر انتفاعی و بازاریابی ورزشی. تعریفهای گوناگونی برای بازاریابی بیان شده است مانند گروهی از فعالیتهای وابسته پدیده های بازرگانی، فرایند اقتصادی، فرایند مبادله یا اتتقال مالکیت محصولات، فرایند تعدیل عرضه و تقاضا و بسیاری معانی دیگر. هر کدام از این تعاریف بیان کننده گوشه ای از فعالیتهای بازاریابی است، ولی تعریف کامل آن منطبق بر گرایش بازاریابی جدید نیست. امروزه صاحب نظران، بازاریابی را فرایند ارضای نیازها و خواسته های بشری تعریف می کنند. به نظر فیلیپ کاتلر، برجسته ترین صاحب نظر در این رشته، بازاریابی عبارتست از: فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله. در تعریف کاتلر از بازاریابی سه رکن اصلی قابل تمیز است:
نیاز، خواسته و تقاضای انسان که رکن اساسی نظام بازاریابی جدید است.
محصول چیزی است که با بازار عرضه می شود و قادر است یک نیاز یا خواسته را تامین نماید.
فرایند مبادله که هسته مرکزی بازاریابی را تشکیل می دهد. در مبادله دو طرف وجود دارد و هر طرف چیزی با ارزش برای طرف دیگر دارد. به طوری که هر طرف مجاز به پذیرش یا رد پیشنهاد است. روستا و همکاران در کتاب مدیریت بازاریابی خود عنوان می کنند اگر در مجموع این شرایط وجود داشته باشد امکان مبادله نیز وجود خواهد داشت. بستر فراهم سازی این فعالیت بازار است و به بازار منتهی می شود. تعریف بازار عبارتست از: محلی برای مبادلات بالقوه و تعریف و مفهوم بازار سر انجام ما را به بازاریابی می رساند. بازاریابی به معنای کارکردن با بازار است. یعنی تلاش در جهت از قوه به فعل درآوردن مبادلات برای ارضای نیازها و خواسته ها می باشد. ما بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی می دانیم که بدان وسیله افراد و گروه ها می توانند از طریق تولید، ایجاد و مبادله محصولات و ارزش با دیگران نیازها و خواسته های خود را بر آورده سازند.شانک در کتاب بازاریابی ورزشی خود می نویسد: موفقیت در بازاریابی تنها و در صورتی حتمی و قطعی خواهد بود که به طور دایم به ارزیابی عوامل سه گانه خود، رقیب و مشتری بپردازیم.
آخرین دیدگاهها